استار آکادمی

اطلاعاتی راجع به برنامه استار آکادمی مغرب و لبنان

استار آکادمی

اطلاعاتی راجع به برنامه استار آکادمی مغرب و لبنان

داستان خروج عبدالله از آکادمی

داستان خروج عبدالله از آکادمی برای همه روشن شد...

 

از هفته پیش که عبدالله برای اولین بار نومینی می شه پا روی همه قوانین آکادمی گذاشته و به اشکال مختلف شروع به بی نظمی و ایجاد تشنج بین بچه ها و مسئولان آکادمی  می کنه . تشدید اختلافش با محمد , اعتراض به وضعیت داوری , اعتراض به وضع خورد و خوراک , اعتراض به کمبود استراحت و ازدیاد تمرینات , متهم کردن مادام رولا به میدان دادن به سعد از جمله کارایی بود که توی این یک هفته اخیر توسط عبدالله سر زده و کاسه صبر مادام رولا را سر ریز کرد.

 

 تا اینکه 2 روز پیش خانواده عبدالله با آکادمی تماس می گیرند و به بهانه جنگ و وضعیت فعلی لبنان خواهان خروج اون از آکادمی می شن. مادام رولا موضوع رو با عبدالله در میون می گزاره و می گه تصمیم با خودت , عبدالله هم می گه باید با خانوادم صحبت کنم و دلیل رو جویا بشم 
مادام رولا می گه به شرطی این اجازه رو می دم که دلایلشون رو از تلویزیون واسه همه پخش کنیم . وقتی عبدالله با خانوادش تماس می گیره مادرش می گه پدرت گفته در چنین شرایطی که موندن هیچ سعودی  توی لبنان صلاح نیست و علی رقم ظلمی که به عبدالله توی آکادمی می شه بهتره که همین الان انصراف بده و برگرده. عبدالله می گه من راحتم و همه چیز خوبه , چرا پدرم همچین چیزی رو می خواد ؟؟؟ مادرش می گه حرفها و گلایه های خودت باعث شد پدرت همچین تصمیمی بگیره...

 

با گفتن این جمله مادام رولا ارتباط اونها رو قطع کرده و خواهان هر چه سریعتر خروج عبدالله از آکادمی شد...


عبدالله توی پرایم گذشته بعد از اینکه محمد سرشو کچل می کنه اونو مسخره کرده و بینشون دعوای بدی سر می گیره که موجب آشفتگی بیشتر و به هم ریختن وضع پشت صحنه می شه و بعد هم همه تقصیر ها رو به گردن محمد می اندازه. (عجب جانوری بوده این پسر!!!)

 

 و در ضمن موقع خروجش با مطرح کردن اینکه مادام رولا به سعد میدان داده که تا به اینجا رسیده, موجب در اومدن  اشک سعد شد .سعد هم اعتراض کرد که من این همه زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم , حالا اون با این حرفش تمام زحمتهامو ضایع کرد.

 


در ادامه مادام رولا،ُگفت که توی تاریخ 5 ساله آکادمی هیچ وقت با چنین هنر جوی قانون شکنی مواجه نشده...

نظرات 15 + ارسال نظر
سعید چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:48 ق.ظ http://f10.blogsky.com

سلام دوست عزیز وبلاگ باهالی داری امیدوارم موفق بشی.اگر مایلی تبادل لینک کنیم؟

پگاه چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:55 ق.ظ

مرسی آزاده ولیلا جون . مطلبتون خیلی کامل بود . آخه توی یومیات اون قسمتی رو که عبدالله به مادام رولا گفت که اون باعث شده سعد تا این مرحله پیش بیاد رو قطع کردن . ولی حدث میزدم که همچین حرفی رو زده باشه . چرا اینا وقتی قاطی میکنن همه چی رو زیر پا میذارن (حتی دوستی رو ) آخه سعد دوست صمیمی عبدالله بود .

رویا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:43 ق.ظ

مرسی از این اطلاع رسانی تون ولی میشه بگید مادام رولا وقتی باهاشون داشت صحبت میکرد به محمدچی میگفت؟؟؟؟
در ضمن وقتی میرهان برگشت نیم ساعت بعد داشت با نادر و شاهیناز در مورد جریانات اخیر بینشون بحث میکرد ... میشه اونها رو هم بنویسید؟؟؟
ممنونم...

م.ن.ش چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:59 ق.ظ http://mnsh241360.blogfa.com

واقعا در تاریخ آکادمی چنین چیزی کم نظیر بوده ٬ راستی شما کجا زندگی می کنی که اینقدر اطلاعاتت کامله ؟

لیلا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 ق.ظ

سوگل جان کل ماجرا رو سعی کردم توضیح بدم بازم اگه سوالی داری بپرس تا برات بگم.

سارا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ق.ظ

دیشب که عبدالله را دیدم دلم براش سوخت ولی بعد فهمیدم که یه جورایی حقشه.

paria چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ

راست میگه عبد الله دیگه . خیلی به سعد بها میدن .

لیلا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ

رویا جان مادام رولا از محمد خواست تا ماجرای دعوای اون شب پشت صحنه رو توضیح بده که محمد گفت بهتر من چیزی نگم و از نادر که شاهد ماجرا بود بپرسید.
در مورد بحث نادر و میرهان و شهیناز هم باید بگم من ندیدم امشب اگه تو یومیات گذاشت حتما براتون تو پست بعدی توضیح می دم.
م.ن.ش جان ما خیلی دور نیستیم یه جایی همین نزدیکیا تو شیراز هستم .

سوگل چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:10 ب.ظ

اگه کسی میدونه بگه با شماره جهانی که گزاشتن میشه رای داد یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این شماره را همراه شماره های smsگزاشتن00248980981
اگه میشه بگین برای محمد رای بفرستیم


از توضیحاتی که در مورد عبدالله دادید ممنون.

رابعه چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:22 ب.ظ

ازاده جون ماجرای عبدلله رو تو سایت والگ یه جور دیگه ای نوشته!!من بالاخره نفهمیدم کدومش درسته!

مژده چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:35 ب.ظ

بابا ایول به تو لیلا جووووووووووووووووووووووووووونم.می بینم که حسابی وب لاگت گل کرده....خسته نباشی

لیلا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:23 ب.ظ

مژده جان عزیزم همه زحمت ها رو آزاده عزیزم میکشه , من فقط متن ها رو می نویسم .
فکر کنم مژده جان دختر عموی عزیزم باشه. به هر حال مرسی از توجهت مژده جان.

لیلا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 ب.ظ

رابعه جان توی والگ چیزی متفاوت تر و بیشتر از این چیزایی که مانوشتیم ننوشته و لی خیلی خلاصه گفته که خانواده عبدالله خواهان انصراف اون شدند و گفتن که پسر ما اونجا راحت نیست.

مژده پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ب.ظ

لیلا جون عزیزم گرچه در حین برنامه منو تو کف می ذاری و ....اما بازم مرسی.از آزاده عزیز هم تشکر می کنم. به امید استار شدن نادررررررررررر...

سارا پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:35 ب.ظ

مژده جان منم با نظر شما موافقم به امید استار شدن نادررررررررررر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد